گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!
گذر موقت

گذر موقت

فعلا گذر هممون موقتیه، تا بعد ببنیم خدا چه میخواد!

پاییز

پاییز رو دوست نمیدارم، اصلا هم ربطی به عشق و عاشقی و هوای 4، 5 نفره نداره، 

چون همش فین فین میکنم، هِی فکر میکنم دارم سرما میخورم... عه... 


کی میگه کشور چهار فصل خوبه؟ اصلا هم خوب نیست!!! 

نصف لباسا یه فصل به اونیکی فصل نمیخوره! و همینطور بر عکس، تو سرما باید خودتو گرم کنی، تو گرما باید خودتو سرد کنی، اصن همش داری اذیت میشی، به نظرم کاملا کلافه کنندست... 


کشور باید یه فصل داشته باشه، فوق فوقش 2 فصل شبیه به هم، 


دیگه در بدترین حالت، 2 فصل زمستون و تابستون کفایت میکنه، حداقل تکلیف آدم مشخصه! 

دیگه پاییز و بهار چیه آخه؟ یه ساعت سرده، یه ساعت گرمه، آستین کوتاه میری بیرون یخ میکنی، آستین بلند میری بیرون میپزی 


دارم برنامه رفتن میچینم برم یه کشور تک فصل، یا دیگه نهایت دو فصل... ایشالله تا 50 واحد آینده به هدفم میرسم، حالا یا 50 سال، یا 50 ماه، یا 50 روز، یا 50 ساعت، یا 50 دقیقه یا 50 ثانیه دیگه نشستم تو پرواز و دارم براتون دست تکون میدم 


--


پ ن: سرنوشت هرکس دست خودشه و بس!

پ ن2: اگر قسمت هایی از سرنوشت تحت کنترل ما نیست و ما نمیتونیم تغییرش بدیم، پس قطعا خدا، بهترین حالت رو برای ما در نظر گرفته! و قطعا خیر ما تو همون حالته!


پ ن بعد از انتشار: 90 درصد پست های وبلاگمو برگردوندم، خودم خوندم حال کردماااااا، شومام اگه حالتون خوب نیست بخونید سرحال بیاید 

خوش باشید و نیمه پر لیوان رو از یه زاویه دیگه هم ببینید!


پ ن خیلی بعد از انتشار: قابل توجه بعضیا! من 10 سالگی وبلاگمو رد کردم!  

نظرات 5 + ارسال نظر
فریناز چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 14:23

یعنی دارم فکر می کنم که چقققققققدر تو خودشیفته ای ام اس تی
بعد این همه مدت اومدی حرف زدی از خودت تعریف می کنی؟
تازشم وبلاگ تو یه سال از من بزرگتره یعنی؟
ولی عقل وبلاگ من بیشتره عقل وبلاگ توإ

خودشیفته چیههه؟؟ حقیقته،
نخیر... به سن و ساله...
فریناااز؟ یعنی میخوای بگی وبلاگ تو از وبلاگ من بیشتر میفهمه؟

فریناز چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 14:24

اینقده حال کردم از این واحدی که نوشتی

50 واحد
یعنی من اندر کف این مخ خلاق توام که چرا ازش درسته حسابی کار نمی کشی
بیچاره گیر تو افتاده نجاتم نمی یابه

خلاصه که خوشمان آمد از این کلمه ی واحد

اگر خدایی نکرده ببنیم از این کلمه واحد استفاده کردی، بدون ذکر کپی رایت، من میدونم و تو...
حقوق مادی و معنویش واسه خودمه ها
مخ خلاق اجااااره میدیم به کسانی که نیاز مند خلاقیت هستند... اصلا هم اشاره به فرد خاصی نمیکنم... اصلااااا

فریناز چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 14:25

راستی
سلاااااااااااااااااااااااااااام
چیطوری ام اس تی؟

تو بری یه کشور دیگه ، یه کشور دیگه کجا بره آخه؟

سلاااااااااام به خودت
خوبم خودت چطوری فریناز؟

حالا من یه چیزی گفتم، حتما باید تابلو کنی؟

یه نکته ای داره البته، یه هو دیدی از این ور جهان رفتم اون ور جهان، یعنی از این نصف رفتم اونور، یعنی رفتم یه نصفه دیگه جهان، ای بابا ، چرا نمیگیری ؟ اصفهانو میگم دیگه... خدارو چه دیدی؟ یه هو دیدی اومدم اصفهون، چتر باز کردم وسط خونتون، هر لحظه آماده این اتفاق شیرین باش

صاحب دستان زمستانی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 23:43

دلم برات تنگ شده...

اگه بگم یه کم باید از دو طرف بکشیش تا از تنگی در بیاد و گشاد بشه چی میگی؟

صاحب دستان زمستانی جمعه 6 دی‌ماه سال 1398 ساعت 22:41

میگم باور کن حتی برای این بی شعوریاتم دلم تنگه

بی تربیتتتتت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد